loading...
دوستت دارم
بنیامین بازدید : 55 دوشنبه 31 تیر 1392 نظرات (0)

 

صبح بخیر= گو مُرُن_______God morgon

 

شب بخیر= گونات________God natt

 

یاگ هِتِر ....= اسم من هست....._________Jag heter

 

یاگ اِر....اُر گامال= من.....ساله هستم________Jag är ....gammal

 

یاگ بور ی.... = من در.....زندگی می کنم__________Jag bor i

 

یاگ یوبار= من کار می کنم_______Jag jobbar

 

یاگ اِتِر= من میخورم___________Jag äter

 

هون دریکار = او(مؤنث) می نوشد________Hon dricker

 

هان لیسنار= او(مذکر) گوش می کند______Han lyssnar

 

هان پراتار= او(مذکر) حرف می زند______Han pratar

 

هون تِنکِر= او(مؤنث) فکر می کند_______Hon tänker

 

وی سکراتار = ما می خندیم________Vi skrattar

 

دُم گرُتار = آنها گریه می کنند________De gråtar

 

هون سکریور= او می نویسد______Hon skriver

 

هان لِسِر = او می خواند_______Han läser

 

هان سپرینگر= او می دود________Han springe                

خیر نِی_____nej

  بله یا________ja

متشکرم تَک_____tack

 

معذرت می خوام. اُرشِکتا مِی_____ursäkta mig

 

صحیح است. دِ اِر رِت_______det är rätt

 

چقدر؟ هور میکِت؟________hur mycket

 

کجا؟ وار؟________var

 

کجا می خواهید بروید؟ وارت سکا نی اُکا تیل؟_____vart ska ni åka till

 

هیچ چیز این ین تینگ____ingenting

 

خیلی خوب است. دِ اِر سو برا._______det är så bra

 

خیلی بد سو دولیگ_____så dolig

 

خیلی گرم سو وِرمت____så värmt

 

خیلی سرد سو کِالت_____så kalt

 

آن چقدر است؟ هور میکِت اِر دِ؟________hur mycket är det

 

احساس خوشحالی می کنم. یا شِنِر مِی گلاد.___ jag känner mig glad

 

خیلی گران است؟ دِ اِر سو دیرت._______ det är så dyrt

 

آنرا بیشتر می پسندم. یا سکولِه ویلیا ها مِر دِ دت. jag skulle vija mer det där 

 

کجاست؟ وار لیگِر دِ؟__________ var ligger det

 

مستقیم به سمت جلو راکت فرام._____ rakt fram

 

سمت چپ تیل ونستِر.________ till vänster

سمت راست تیل هُگِر________till höger

 

معذرت می خواهم، توالت کجاست؟ اُرشکتا مِی، وار لیگِر تولِتِن؟

ursäkta mig,var ligger toaletten

 

کافی است؟ دِ رِکِر.____det räker

 

نمیشه. دِ گُر اینته._____det går inte

 

چطور شد؟ هور ئیک دِ؟_______hur gick det

 

لطفا تکرار کنید. وار سنِل اُ رِپِترا دِ._____var snäll och repetera det

 

دو فنجان قهوه سیاه متشکرم. توُ کوپار سوارتا کافه. تَک

två coppar svarta cafe.tack

 

چقدر باید بپردازم؟ هور میکت مُستِ یا بتالا؟___hur mycket måste jag betala

 

چکار می کنی؟ وا یور دو؟______vad gör du

 

می خواهم یک ساندویچ بخورم. یا سکا اِتا اِن سمورگُس.

jag ska äta en smörgås

 

نام این خیابان چیست؟ وا کالاس دِن هِر گاتان؟___ vad kallas den här gatan

 

چطور می توانم به فروشگاه مرکزی بروم؟ 

 

هور کن یا گو تیل دِن ستورا وارو هوسِت؟

hur kan jag gå till den stora varo huset

 

آیا شما می توانید نزدیکترین ایستگاه اتوبوس را به من نشان دهید؟

 

کن نی ویسا مِی دِن نِرماسته بوس هول پلاتسِن؟

kan ni visa mig den närmaste bus hållplatesn

 

حالا ما در کجا هستیم؟ وار اِر وی فرامِه نوُ؟___var är vi frame nu

 

می خواهم به خرید بروم. یا ویل گو اُ هاندلا.___jag vill gå handla

 

چه کمکی می توانم به شما بکنم؟ وا کِن یا یِلپا دِی تیل؟

vad kan jag hjälpa dig til

بنیامین بازدید : 149 چهارشنبه 09 شهریور 1390 نظرات (0)

تا که بودیم نبودیم کسی

کشت ما را غم بی هم نفسی

تا که رفتیم همه یار شدند

خفته ایم و همه بیدار شدند

قدر آئینه بدانیم چو هست

نه در آن وقت که آئینه شکست

بنیامین بازدید : 195 یکشنبه 21 آذر 1389 نظرات (0)

ملا صدرا ميگويد :


خداوند بی نهايت است و لا مکان و بی زمان ؛
اما به قدر فهم تو کوچک ميشود و به قدر نياز تو فرود می آيد ؛
به قدر آرزوی تو گسترده ميشود ؛
و به قدر ايمان تو کار گشا ميشود ؛
يتيمان را پدر ميشود و مادر ؛
محتاجان برادری را ؛ برادر ميشود ؛
عقيمان را طفل ميشود ؛ نا اميدان را اميد ميشود؛گمگشتگان را راه ميشود ؛
در تاريکی ماندگان را نور ميشود ؛ رزمندگان را شمشير ميشود ؛
بيماران را شفا ميشود ؛ محتاجان به عشق را ؛ عشق ميشود ؛
پيران را عصا ميشود ؛
خداوند همه چيز ميشود همه کس را :
به شرط اعتقاد به شرط پاکی دل به شرط پاکی روح
به شرط پرهيز از معامله با شيطان
بشوييد قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغزهاييتان را از هر انديشه خلاف و زبان هايتا را از هر گفتار نا پاک
و دست هايتان را از هر آلودگی در بازار
و بپرهيزيد از ناجوان مردی ها ؛ نار استی ها ؛ مامردمی ها , چنين کنيد تا ببينيد که خدا چگونه
بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشيند .
در دکان شما کفه های ترازويتان را ميزان ميکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز ميخواند

بنیامین بازدید : 247 یکشنبه 21 آذر 1389 نظرات (0)
گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم
گفتی: فانی قریب
     .:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.


 

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
     .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.


 

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
     .:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.



 

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
     .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.


 

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟     
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
     .:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.


 

گفتم: دیگه روی توبه ندارم
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
     .:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.


 

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟ 
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
     .:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.


 

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
     .:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.


 

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! ...  توبه می‌کنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
     .:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.


 

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک     
گفتی: الیس الله بکاف عبده
     .:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.


 

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟
گفتی:


 

یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.::
ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::.

 

بنیامین بازدید : 190 پنجشنبه 05 فروردین 1389 نظرات (0)

 

از چی بگم

در وفا هيچکس استاد نيست ولي در بي وفائي همه استادن !چطوري استاد !؟


زندگي سخت نيست ما سختش مي کنيم . عشق قشنگ نيست ما قشنگش مي کنيم.دل ما تنگ نيست ما تنگش مي کنيم.دل هيچکس سنگ نيست ما سنگش مي کنيم

بنیامین بازدید : 190 چهارشنبه 26 اسفند 1388 نظرات (0)

 

چه زيبا گفتم دوستت دارم!            چه صادقانه پذيرفت                  چه فريبنده آغوشم برايت باز شد

 چه ابلهانه با تو خوش بودم!   چه کودکانه همه چيزم شدي!  چه ناجوانمردانه نيازمندت شدم

 چه زود به خاطريک کلمه مرا ترک کردی

             چه حقيرانه واژه غريبه خداحافظي به من آمد 

                               چه بيرحمانه من سوختم

                                     ولی    هنوزهم دوستت دارم

 

 

 

 


حالا مثل همیشه چند سخن از بزرگااااااااااااان

.عشق همیشگی است این ما هستیم که ناپایداریم {{لئوبوسکالیا}}

گاهی بی رنگی از هر رنگی زیباترومفیدتر است {{شاتو بریان}}

ادم کامل ادمیه هم عقل داشته باشه هم احساس {{ویلیام تن}}

انسان !!خودت به یاریه خودت برخیز {{بنهون }}

مانند اسمان بخشنده و مانند زمین افتاده باش .رمز زندگی همین است {{مولیر}}

بدون باختن موفق نمیشوی {{مثل روسی }}

در زندگی ثروت حقیقی مهربانی است وبینوایی حقیقی خودخواهی {{وینه}}

تولدومرگ اجتناب ناپذیرند فاصله این دو را زندگی کن {{سانتابان}}

به خودتان قول بدهید هیچوقت به امید تغییر دادن کسی با او واردزندگی مشترک نشوید

بنیامین بازدید : 227 چهارشنبه 26 اسفند 1388 نظرات (0)

دعا مي کنم که هيچگاه چشمهاي زيباي تو را


در انحصار قطره هاي اشک نبينم


و تو برايم دعا کن ابر چشم هايم هميشه براي تو ببارد


دعا مي کنم که لبانت را فقط در غنچه هاي لبخند ببينم


و تو برايم دعا کن که هر گز بي تو نخندم


دعا مي کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکي دريا و بوي بهار را دارد


هميشه از حرارت عشق گرم باشد


و تو برايم دعا کن دستهايم را هيچگاه در دستي بجز دست تو گره ندهم


من برايت دعا مي کنم که گل هاي وجود نازنينت هيچگاه پژمرده نشوند


براي شاپرک هاي باغچه ي خانه ات دعا مي کنم


که بال هايشان هرگز محتاج مرهم نباشند


من براي خورشيد آسمان زندگيت دعا مي کنم که هيچگاه غروب نکند


و بدان در آسمان زندگيم تو تنها خورشيدي


پس برايم دعا کن ، دعا کن که خورشيد آسمان زندگيم هيچگاه غروب نکند

بنیامین بازدید : 172 یکشنبه 23 اسفند 1388 نظرات (0)

 

هميشه اينگونه بوده است:

کسي را که خيلي دوست داري، زود از دست مي دهي پيش از آنکه خوب نگاهش کني.  

پيش ازآنکه تمام حرفهايت را به او بگويي ، پيش از آنکه همه لبخندهايت را به او نشان بدهي

 مثلپروانه اي زيبا، بال ميگيرد و دور مي شود ، فکر مي کردي ميتواني تا آخرين روزي که زمين

به دورخود مي چرخد و خورشيد از پشت کو ه ها سرک مي کشد در کنارش باشي .

 

هميشه اين گونه بوده است:

کسي که از ديدنش سير نشده اي زود از دنياي تو ميرود ، وقتي به خودت مي آيي که حتي ردي

 از او در خيابان نيست فکر مي کردي ميتواني با او به همه باغها سر بزني ، هنوز روزهاي زيادي بايد

با او به تماشاي موجها مي رفتي ، هنوز ساعتهاي صميمانه اي بايد با او اشک مي ريختي.

 

هميشه اين گونه بوده است:

وقتي از هر روزي بيشتر به او نياز داري ، وقتي هنوز پيراهن خوشبختي را کا ملا بر تن نکرده اي

، وقتي هنوز ترانه هاي عاشقي را تا آخر با او نخوانده اي  ناباورانه او را در کنارت نمي بيني ، 

فکر مي کردي دست در دست او خنده کنان به آن سوي نرده هاي آسمان خواهي رفت تا صورتت را

 پر از بوسه و نور کند .

 

هميشه اين گونه بوده است:

او که ميرود ، او که براي هميشه مي رود آنقدر تنها مي شوي که نام روزها را فراموش ميکني ،

از عقربه هاي ساعت ميگريزي و هيچ فرشته اي به خوابت نمي آيد.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 1
  • بازدید سال : 70
  • بازدید کلی : 1,409